استعمال مواد مخدر انسان را دچار بی تفاوتی نسبت به پستی و بلندی های زندگی می کند یعنی در شخص معتاد شخصیت عذر اجتماعی بروز می کند و اکثر آنان در حالتی جنگ و گریزاند با اجتماع میانه خوبی ندارد ونه تنها به افراد بلکه به اجتماع نیز وفادار نیستند اینان عادات و رسوم ملی ومذهبی رازیرپا می گذارند .
حس مسئولیت فردی و اجتماعی ندارند، اغلب قید و بندی احساس نمی کنند، خود پسنداند و دیگران را مسئول اعمال و رفتار خود قلمداد می کنند، نمی توانند احساس گناه کنند، مرتب از دیگران انتقاد دارند و تمایل به کار کردن ندارند اگر هم به کاری مشغول شوند نمی توانند به خوبی آن را انجام دهند، معتادان به ظاهر خود بی علاقه اند، زیاد دروغ می گویند، افکار عجیب و غریبی دارند ودر حالت افسردگی و گوشه گیری به سر می برند .
در واقع استعمال مواد مخدر اراده شهامت و جرات را از بین می برد افراد مبتلا را به طور کامل بی هدف می کند قدرت جسمی آنها را به تحلیل می برد وآنان جرات مقاومت ایستادگی و پشتکار در برابر مشکلات را از دست می دهند تنها هدف فرد معتاد بدست آوردن ماده مورد اعتیاد است تا زمانی که نشئه است ایمان و اعتقادش پا به برجاست و وقتی خمار می شود بجز مواد مخدر چیز دیگری را پذیرا نیست معتادان به تریاک اغلب علاقه مندند که تنها و بدون مسئولیت خانوادگی بسرببرند زیرا لذت خود را فقط در منقل و وافور می بینند و در کنار آن احساس خوشبختی میکنند ودیگر نیازی به خانواده ندارند. (اداره پیشگیری استان سیستان و بلوچستان، ۱۳۷۷)
بین شخصیت و اعتیاد رابطه ای متقابل وجود دارد یعنی فرد به علت وضع خاص شخصیتی و نیازها و شکستها ، ناتوانی در برخورد با مسائل وناکامی در زندگی عدم ثبات عاطفی وناملایمات دیگر به اعتیاد روی می آورد وبدین ترتیب بین اعتیاد و شخصیت دور باطلی ایجاد می گردد که مبارزه با آن مستلزم تغییر شرایط بیرونی و درونی از طریق ایجاد اراده و روحیه ای قوی وآسیب ناپذیر می باشد بالاخره فساد بافت های مغزی در اثر مصرف مواد مخدر موجب می گردد که شخص کنترل حرکات خود را از دست بدهد و آمادگی آسیب رسانی به خود و دیگران را پیدا نماید
نظرات شما عزیزان: